پس به حسب لغت عرب به خلا هوا میگویند، در آنجا هم که حضرت (ع) میخواست بگوید خدا جو را خلق کرد تعبیر به هوا هم کرد و فرمود: "ثم انشاء سبحانه فتق الاجواء ... و سکائک الهواء"، "سکائک" قسمت های بالای هواست، و مقصود از هوا در آنجا هم فضا میباشد. در اینجا حضرت میفرماید: "فرفعه" پس خداوند متعال بالا برد این کف را "فی هواء منفتق" در یک جو باز و شکافته شده و خالی از هر چیز.
"و جو منفهق"
(و در فضای گسترده آن کفها را بالا برد.)
"منفهق" را این طور معنا کرده اند: "المنفهق": "المفتوح الواسع" باز و وسیع؛ یعنی در یک جو وسیعی خدا این کف را برد یا آن دودی را که از این کف بالا رفته است.
آسمان چیست ؟
"فسوی منه سبع سماوات"
(آنگاه خداوند هفت آسمان را از آن خلق کرد.)
حالا مراد از این هفت آسمان چیست ؟ و آیا واقعا سقفهای هفتگانه هست ؟ ما نمی توانیم به نحو جزم بگوییم که مثلا آن بالا یک سقف مانندی نیست، و شاید هم مراد همان کهکشانهایی است که از آن تعبیر به آسمان شده است. ممکن است خورشید و منظومه آن قسمتی از کهکشانی باشد که به آن یک آسمان گفته شده و به هر یک از کهکشانهای دیگری که از دید ما دور است آسمان دیگری گفته شود، علم امروز هم خلاف آن را تاکنون ثابت نکرده است؛ این اندازه هست که از روایات ما استفاده میشود که مخلوقات سماوی خدا بیش از این چیزهایی است که افراد فکر میکنند که مثلا هفت آسمان مانند پوست پیاز روی هم باشند، این طور نیست.