در سابق به چهار صفت حرارت، برودت، یبوست و رطوبت معتقد بودند؛ و به عناصر اربعه (آب، هوا، آتش و خاک) قائل بودند؛ ولی بر حسب علم جدید عناصر خیلی زیادتر از اینها هستند، و حتی اینها را که عناصر میدانسته اند خودشان مرکب از عناصر دیگری هستند، مثلا اکسیژن و هیدروژن دو موجود مختلف اند که با هم ترکیب شده اند و آب را تشکیل داده اند. این موجودات را که هر کدام یک خاصیت مخصوص دارند خدا با هم ملایم و جفت و جور کرده است.
میتوانیم "مختلفات" را مختلفات مادی فرض کنیم، مثل همین اکسیژن و هیدروژن و مولکولها و اتمهای مختلف چیزها.
و یا بگوییم "مختلفات" منظور موجودات مادی و مجرد است که خدا بین آنها هم یک نحو التیام قرار داده است. آن طور که صدرالمتألهین در باب نفوس حیوانی و انسانی عقیده دارد که همین موجود مادی در اثر حرکت و تکامل به سرحدی میرسد که یک مرتبه تجرد پیدا میکند، و ما هم موجودات مادی هستیم و هم مجرد، و نفس ما هم جنبه مادی و هم جنبه تجردی دارد و این مجرد و ماده به هم آمیخته است. مجرد به منزله میوه ماده است. درخت سیب حرکت میکند، شکوفه میدهد، شکوفه سیب میشود و یک روز سیب از درخت جدا و مستقل میشود، نفس ما هم که محصول عالی ماده بدن ماست در اثر تکامل به سرحد تجرد رسیده و روزی که بمیریم نفس از بدن جدا شده مستقل میشود. پس خدا بین موجودات مختلف این عالم - مادی ها و مجردها - توافق قرار داده است.
آثار ذاتی اشیاء
"و غرز غرائزها"
(و هر طبیعت را اثری مناسب خود داد.)
هر یک از افراد انسان و حیوان یک غریزه دارد. "غرز" اصل معنایش فرو کردن