تولید شده ایم؛ و به اصطلاح فلسفه دو جور مجرد داریم:
1- مجردات در قوس نزول: موجودات مجردی که قبل از عالم ماده خدا آنها را خلق کرده و رتبه شان قبل از عالم ماده است؛ آنها دیگر زمان ندارند، اگر چنین مجرداتی داشته باشیم - چنانچه فلاسفه به عالم عقول قائل هستند و اینها را میگویند از ازل وابسته به حق و پرتو و جلوه او هستند - در مورد آنها زمان و ماده وجود ندارد.
2- مجردات در قوس صعود: مجرداتی هستند مثل نفوس ما که بعد از ماده و در قوس صعود هستند؛ یعنی وقتی ماده میخواهد بالا برود و صعود و ترقی و تکامل پیدا کند به عالم تجرد میرسد.
به فرمایش مرحوم صدرالمتألهین نفس مجرد ما، محصول عالی ماده است؛ یعنی پایش را از مادیات فراتر گذاشته است. پس چون این مجرد از ماده تولید شده و موجودات مادی مسبوق به ماده و مدت هستند، روی همین اصل اینها ازلی نیستند و زمان دارند، زیرا منشاء وجودیشان ماده است.
موجودات مجرد محض مثل عقول که فلاسفه قائل هستند، حالت منتظره ای برای وجودشان نیست. به اصطلاح در فلسفه میگویند فاعل (حق تعالی) تام الفاعلیة است؛ یعنی چنین نیست که خدا فاعل نباشد و بعد ناگهان به فکر بیفتد که خوب است موجوداتی را خلق کند، زیرا خداوند مانند ما محل حوادث واقع نمی شود.
کیفیت ربط حادث به قدیم
خداوند به تمام معنا بخشنده و فیاض و از نظر انجام کار بی نیاز و قدرت مطلق و همواره فاعل است. آن موجودات مجرد هم به تمام معنا قابل هستند، یعنی حالت منتظره ای برای وجودشان نیست پس از ازل موجود شده اند.