سخنی چند درباره شرح نهج البلاغه
چرا نهج البلاغه جاودانه است ؟ چرا هر قومی و هر دانشمندی، با هر مرام و مذهبی از سنی و شیعه و مسیحی و یهودی و حتی مارکسیست، هنگامی که با این کتاب آشنا میشود آن را میستاید و در برابر آن خضوع میکند؟ نگاهی به آنچه تاکنون درباره امام علی (ع) و نهج البلاغه نگاشته شده، یا دست کم نظری به کتاب شناسی های موجود در این باره نشان میدهد که دانشمندانی از ملیت ها و مذاهب گوناگون درباره علی (ع) و کتاب او آثاری خلق کرده و او را ستوده اند؛ چه هر کس به علی (ع) معرفت یابد دیگر از او دست نخواهد شست، و سخنان نهج البلاغه همواره چنان طراوت خویش را خواهد داشت که خواننده اش باور نمی کند 1400 سال از عمر این کلمات سپری میشود؛ و پاره ای از نظریات و گفتارهای انقلابی که در قرن ما تحولات عظیمی را در پی آورده است، با قوت و ایمانی بیشتر قبلا توسط پیشوایان شیعه بیان شده است.
ما امروزه بیش از آن که نیازمند انتقال تکنولوژی باشیم - که البته این هم در جای خویش نیازی مبرم و ضرورتی انکار ناشدنی است - نیازمند انتقال صحیح میراث گرانبهای پیشینیان به خود و نسل جدیدمان هستیم؛ باید منابع آگاهی و بینایی نظیر نهج البلاغه را از محبس کتابها به پهنه رفتار و نظام اجتماعی خود انتقال دهیم. کتابی که در دسترس دارید گامی بلند در این راستاست؛ و چون فرهنگ ما ستایش پیشه است باید حدی از "ستودن"ها را به "شناختن"ها مصروف کنیم.
"امام علی (ع) متعلق به ابدیت است؛ در ابدیت بعد زمان مطرح نیست، ابدیت برتر از گذشته و اکنون و آینده است... سخن او هم متعلق به تاریخ گذشته نیست؛