اضطرب فیها" اشاره است به مقدمات عملی یا شوقی و حرکت کار.
انسانها قبل از تصمیم نهایی بر انجام کاری دو نوع مقدمات ذکر شده را طی میکنند، یعنی بعد از تصور و تصدیق به فایده شوق پیدا میشود و سپس فکر و اضطراب و در نهایت تصمیم و اراده، ولی در خداوند هیچ یک از این مقدمات وجود ندارد؛ زیرا این مقدمات همگی در حوادث است و ذات خداوند محل حوادث نیست.
ابن ابی الحدید میگوید: "همامة نفس" اشاره به عقیده ثنویه و مجوس است، و حضرت به علم ادیان کاملا وارد بوده اند، میگوید: مجوس قائل بودند که یزدان و اهرمن مقابل هم بودند، بعد یزدان تصمیم میگیرد که با اهرمن بجنگد، به همین علت تصمیم یزدان به اسم "همامة نفس" از او جدا میشود، بعد اهرمن تصمیم میگیرد که با یزدان بجنگد، "همامة نفس" او هم که همان تصمیمش بوده از او جدا میشود، این دو "همامة نفس" به طرف هم میروند، در هم میآمیزند و ترکیب میشوند که یکی از این دو "همامة نفس" خیر و دیگری شر است؛ و بعد از ترکیب، آن دو موجودات عالم را خلق کردند، و علت این که موجودات عالم خیر و شر با هم مخلوط هستند همین است؛ ابن ابی الحدید میگوید: مسأله ای را که ثنویت به آن عقیده داشتند حضرت رد میکند.شرح ابن ابی الحدید، ج 1، ص 80 و 82 و 83 من حالا به صحت و سقم کلام ابن ابی الحدید کاری ندارم.
حضرت با چهار جمله فرمود فاعلیت خدا مثل فاعلیت ما نیست؛ که عبارتند از: فکر در خدا نیست، از تجربه دیگران استفاده نمی کند، فاعلیتش فاعلیت حرکت نیست، و فاعلیت خدا با تصمیم نیست که با اضطراب تصمیم بگیرد.