اصطلاح فلسفی دو قسم فاعل
اگر بخواهیم با اصطلاح فلسفی صحبت کنیم باید بگوییم: ما یک فاعل طبیعی داریم و یک فاعل الهی. فاعل طبیعی "فاعل الحرکة" است، ولی فاعل الهی "فاعل الوجود" است یعنی موجد است که از نیستی به عرصه وجود میآورد، و خداوند فاعل الهی است.
رابطه صفات خداوند با ذات او
"بصیر اذ لا منظور الیه من خلقه"
(خداوند بصیر به همه موجودات است قبل از این که چیزی که به آن بتوان نگاه کرد موجود باشد.)
حق تعالی بصیر و سمیع است، اما بصیر بودن و سمیع بودن خداوند مانند سمیع و بصیر بودن ما نیست، ما که بصیریم چشم داریم و به وسیله چشم جسم را میبینیم، پس جسم باید از قبل موجود باشد و ما هم با آن مواجه شویم تا آن را ببینیم، اگر جسم موجود نباشد ما بصیر نیستیم؛ و سمیع بودن ما نیز به این است که صدایی باشد تا بشنویم، ولی خدا قبل از این که اصلا موجودات موجود شوند دیدنی ها و شنیدنی ها را میبیند و میشنود. بصیر بودن خدا به همان علم خداست. خدا از ازل به همه موجودات قبل از وجودشان علم دارد. پس بصیر بودن خدا به همان علمش به مبصرات، و سمیع بودنش به همان علمش به مسموعات است، و این علم هم از ازل عین ذات اوست. خداوند علت همه موجودات است و علت احاطه علمی به معلول دارد. علتی که مانند خدا علم و قدرت و حیات دارد، نسبت به همه موجودات احاطه علمی دارد که از جمله موجودات مبصرات و مسموعات است.
خداوند تبارک و تعالی عین علم، عین بصر و عین سمع است، و دیدن و شنیدن