بناست، و حرکت دست بنا علت حرکت ابزار و مواد ساختمان است. بنا به وسیله آلاتی از قبیل آجر و گچ و سیمان و... ساختمان را درست میکند، پس ساختمان اسکلتش مخلوق خداست، فقط حرکت دست و ابزار معلول بنا و فعل بناست و تا توجه و اراده او هست حرکت دستش هم هست.
اما فاعلیت خدا "لا بمعنی الحرکات و الالة" است؛ یعنی خدا فاعل حرکت مثل بنا نیست و ابزار حرکت برای کار ندارد.
چرا خداوند به ابزار احتیاج ندارد؟
اگر بگوییم: فاعلیت خدا به وسیله ابزار است این سؤال پیش میآید که آیا این ابزار را خود خدا خلق کرده است یا دیگری آن را خلق کرده ؟ اگر گفته شود ابزار را خدا خلق کرده، میپرسیم این ابزار را خدا به وسیله ابزار خلق کرده است یا بدون ابزار؟ اگر این ابزار را به وسیله ابزار دیگری خلق کرده، باز این سؤال پیش میآید که این ابزار را خدا به وسیله ابزار دیگر خلق کرده است یا بدون ابزار؟ اگر گفته شود بدون ابزار خلق کرده ! پس خدا بدون ابزار هم خلق میکند. اگر گفته شود هر ابزاری با ابزار دیگر خلق میشود، تسلسل لازم میآید و تسلسل هم باطل است. و اگر گفته شود این ابزار کار را دیگری خلق کرده است، لازمه اش این است که خداوند در فاعلیتش احتیاج به غیر داشته باشد، آن وقت چنین خدایی واجب الوجود نیست و محتاج است.
پس فاعلیت خدا محتاج به ابزار نیست و نوع فاعلیت او فاعلیت الهی است؛ به این معنی که به صرف اراده و توجه او اشیاء موجود میشوند. مثال خیلی ناقص آن فاعلیت جان ما نسبت به تصوراتمان است، شما به محض این که تصور کنید یک کله قند را در ذهنتان موجود میشود. تمام نظام وجود عالم نسبت به حق تعالی تقریبا مانند نسبت تصور شما به ذهن شماست.