ساختمان میگذارد و سنگ، آجر، گچ، آب و همه اینها را خدا خلق کرده و بنا فقط اینها را جابجا میکند؛ کسی هم که ماشین و یا کارخانه و یا هواپیما را میسازد همین طور است، چون به واسطه حرکت دادن دست اجزاء و لوازم را حرکت میدهد و این مصنوعات را میسازد، به علاوه که مغز او را نیز خداوند خلق کرده است.
تمام فاعلیت ها و سازندگی ها که در عالم ماده هست (چه فاعل بگویی، یا سازنده و یا علت) فاعلیت حرکت است، فاعل حرکت چیزی را از کتم عدم به عرصه وجود نمی آورد، چنین نیست که بنا یک چیز معدومی را موجود کرده باشد، آجر و گچ و آهن و سنگ موجود بوده و بنا فقط این وسائل را حرکت داده و جابجا کرده، پس به این نوع فاعل فاعل طبیعی میگویند.
فاعل الهی
اما فاعل الهی یعنی فاعلی که موجودی را از نیستی محض به وجود میآورد که نمونه آن فقط در مجردات است و این نفس شما و جان شما نمونه کوچکی از آن میباشد، به عنوان مثال همان طور که شما اینجا نشسته اید یکدفعه یک کوه طلا به ذهن شما میآید، این کوه طلای ذهنی را شما از عدم به عرصه وجود آوردید، به این صورت که کوه طلا نبود و شما موجودش کردید، منتها کوه طلای ساخته ذهن شما در بیداری خیلی ضعیف است؛ ولی اگر خواب باشید چون در خواب علاقه جان شما نسبت به بدنتان کم شده، جنبه تجرد در نفس شما قویتر است، چنانکه فرضا کوه طلا را در خواب میبینید و بر بالای آن کوه طلا هم میروید، یا این که مثلا باغ میوه ای را در خواب میبینید و از میوه های آن هم میخورید و لذت میبرید، چون نفس شما تجردش در عالم خواب قویتر است و تا اندازه ای از بدن قطع علاقه کرده، لذا ساخته نفس شما در عالم خواب قویتر است.