یعنی چنین نیست که معدوم بوده و بعد موجود شده باشد. ما موجودات معدوم بوده ایم و بعد موجود شده ایم، اما خداوند موجودی است که وجودش مسبوق به عدم نیست.
از بعضی شرحها استفاده میشود که معنای این دو عبارت: "کائن لا عن حدث، موجود لا عن عدم" یکی است؛ اما ابن ابی الحدید و بعضی از شارحان دیگر فرق قائل اند و گفته اند که: "کائن لا عن حدث" یعنی خدا موجود است و حدوث زمانی ندارد.شرح ابن ابی الحدید، ج 1، ص 78 و "موجود لا عن عدم" یعنی حدوث ذاتی ندارد.
در اینجا لازم است بگوییم دو نوع حدوث داریم: یک حدوث زمانی و یک حدوث ذاتی.
حدوث زمانی و حدوث ذاتی
حدوث زمانی آن است که چیزی در زمانی موجود نبوده و بعد موجود شده، مثل ما که در یک زمانی نبوده و بعد موجود شده ایم، به این میگویند حادث زمانی، و در عرف مردم هم وقتی لغت حادث را میگویند تصورشان همین معناست؛ یعنی در ذهنشان هست که چیزی در زمانی نبوده و در زمان بعد موجود شده است.
و اما حدوث ذاتی آن است که حادث در محدوده زمان نیست، مثل عقولی که فلاسفه به آنها قائل اند، حال اگر مجرداتی این گونه داشته باشیم حادث زمانی نیستند، یعنی چنین نیست که زمانی نبوده اند بعد موجود شده اند، آنها از ازل وابسته به حق بوده اند و همان گونه که حق ازلی است آنها هم از ازل مخلوق حق تعالی بوده اند، منتها چیزی که هست به آنها حادث ذاتی میگوییم، یعنی ماهیتشان لابشرط از وجود و عدم است؛ خدای تبارک و تعالی وجودش وجود وجوبی است، یعنی واجب الوجود است؛ اما وجود آنها وجود امکانی است، و در تعریف ممکن