پیامبراکرم (ص)، قرآن هم فرموده است: (و ان من شئ الا یسبح بحمده و لکن لاتفقهون تسبیحهم)سوره اسراء، آیه 44 هر چیزی تسبیح حق تعالی میکند منتها شما نمی فهمید، گوش داودی میخواهد. ملای رومی میگوید:
حق تعالی همان طور که یک وجود غیرمتناهی است، یک علم و قدرت و حیات و سمع و بصر غیرمتناهی است. البته سمیع و بصیر و عالم بودن خدا از این جهت است که در مشتق ذات مأخوذ نیست؛در علم اصول بحثی مطرح است که آیا در کلمات مشتق مانند عالم، قادر و نظایر آن، علاوه بر صفات، ذات نیز ملاحظه شده است یا نه ؟ و محققین آنان میگویند: ذات در این گونه کلمات جدای از صفات ملاحظه نشده است. مثلا ما وقتی به کسی عالم میگوییم معنایش این نیست که یک ذاتی وجود دارد، علمش هم جدای از آن است، اگر علم عین ذات باشد باز هم عالم است.
ما به آن متکلم معتزلی که میگوید خداوند علم ندارد اما ذاتش کار آن را میکند میگوییم: خداوند کار علم را میکند یعنی چه ؟ یعنی همان طور که شخص عالم کشف معلومات میکند و موجودات معلومه نزد او حاضر هستند، معلوم نزد خداوند نیز حاضر است، موجودات در حضور او حاضر هستند؛ پس بگویید: خداوند علم دارد، منتها علمش جدا از خودش نیست، خودش عین علم است و صفاتش عین ذاتش است. اگر بخواهیم توحید حقیقی باشد، باید صفات خداوند را به ذاتش برگردانیم و بگوییم که ذات حق تعالی هم وجود غیرمتناهی است هم علم و قدرت و حیات غیرمتناهی.