صفحه ۱۸۹

پیامبراکرم (ص)، قرآن هم فرموده است: (و ان من شئ الا یسبح بحمده و لکن لاتفقهون تسبیحهم)سوره اسراء، آیه 44 هر چیزی تسبیح حق تعالی می‎کند منتها شما نمی فهمید، گوش داودی می‎خواهد. ملای رومی می‎گوید:

"جمله ذرات زمین و آسمان ____ با تو می‎گویند روزان و شبان
ما سمیعیم و بصیریم و هشیم ____ با شما نامحرمان ما خامشیم"مثنوی، دفتر سوم، بیت 1019

حق تعالی همان طور که یک وجود غیرمتناهی است، یک علم و قدرت و حیات و سمع و بصر غیرمتناهی است. البته سمیع و بصیر و عالم بودن خدا از این جهت است که در مشتق ذات مأخوذ نیست؛در علم اصول بحثی مطرح است که آیا در کلمات مشتق مانند عالم، قادر و نظایر آن، علاوه بر صفات، ذات نیز ملاحظه شده است یا نه ؟ و محققین آنان می‎گویند: ذات در این گونه کلمات جدای از صفات ملاحظه نشده است. مثلا ما وقتی به کسی عالم می‎گوییم معنایش این نیست که یک ذاتی وجود دارد، علمش هم جدای از آن است، اگر علم عین ذات باشد باز هم عالم است.

ما به آن متکلم معتزلی که می‎گوید خداوند علم ندارد اما ذاتش کار آن را می‎کند می‎گوییم: خداوند کار علم را می‎کند یعنی چه ؟ یعنی همان طور که شخص عالم کشف معلومات می‎کند و موجودات معلومه نزد او حاضر هستند، معلوم نزد خداوند نیز حاضر است، موجودات در حضور او حاضر هستند؛ پس بگویید: خداوند علم دارد، منتها علمش جدا از خودش نیست، خودش عین علم است و صفاتش عین ذاتش است. اگر بخواهیم توحید حقیقی باشد، باید صفات خداوند را به ذاتش برگردانیم و بگوییم که ذات حق تعالی هم وجود غیرمتناهی است هم علم و قدرت و حیات غیرمتناهی.

ناوبری کتاب