اخلاص عملی، اخلاص عقیدتی و اخلاص فنایی
سپس حضرت میفرماید:
"و کمال توحیده الاخلاص له"
(و بالاترین مرحله توحید خداوند اخلاص برای اوست.)
سه معنا برای "الاخلاص له" ذکر شده است که هر سه معنا ظاهرا درست باشد: یکی این که "الاخلاص له" معنایش این است که در مقام عمل شما کارهایی را که انجام میدهید مخلصانه و فقط برای خدا باشد، اگر در زندگی اهل فعالیت و تلاش هستید یا اداره امور سیاسی کشور به دست شماست و... هر کاری را که انجام میدهید برای رضای خدا باید انجام دهید. پس در حقیقت همان طور که توحید به قلب انسان باور شده است، در متن زندگی هم این توحید را پیاده کند. به خاطر حسن و حسین و هوی و هوس و ریا و ریاست کار نکند. مثلا بگوید: خدایا من کشاورزی میکنم برای این که تو دستور داده ای که تحصیل رزق حلال کنم، علاوه بر آن سطح تولید را بالا میبرم تا کشور اسلامی از بیگانگان بی نیاز شود. تجارت و درس خواندن و سایر کارها هم همین طور. پس اگر مراد از "الاخلاص له" اخلاص در مقام عمل باشد به این معناست که توحید، صرف اعتقاد نباشد، به شکلی که قلبا به توحید اعتقاد داشته باشیم اما در عمل و متن زندگی هوای نفس و خواسته های دیگران را هدف قرار دهیم؛ بنابراین "الاخلاص له" در حقیقت به معنای توحید عملی است که انسان خالصا مخلصا لوجه الله کار کند.
احتمال دیگری که ذکر کرده اند این که "کمال توحیده الاخلاص له" به این معناست که خدا را خالص کنی از صفات نقص. وقتی شما یک خدا قائل هستید، این خدا را همان طور که هست اعتقاد داشته باشید، یعنی خدایی که کامل است و نقص ندارد، جسم نیست، جزء ندارد، احتیاج به مکان و زمان و جهت ندارد،