نوع نیست، واحد اعداد هم نیست، واحد از جنس هم نیست. لذا میفرماید این جور وحدت در خدا محال است.
3- وحدت به معنای بدون شبیه
حضرت در دنباله حدیث میفرماید: "و اما الوجهان اللذان یثبتان فیه فقول القائل: هو واحد لیس له فی الاشیاء شبه کذلک ربنا" آن دو وجه از وحدت که در خدا ثابت است یکی این که واحد است، یعنی شبیه و ثانی ندارد؛ یعنی دوم برایش فرض نمی شود. این جور واحد در خدا درست است. خدا یک است، چون گفتیم واجب الوجود طبیعتی است که دوم برایش فرض نمی شود، پس شبیه هم ندارد.
4- وحدت به معنای غیرقابل قسمت بودن
وجه دیگر قول قائل است که میگوید: "انه احدی المعنی یعنی به انه لاینقسم فی وجود و لا عقل و لا وهم کذلک ربنا عزوجل"توحید صدوق، ص 83 خداوند بسیط است و تقسیم خارجی و عقلی و وهمی ندارد؛ مثلا آب تقسیم خارجی دارد و در خارج تقسیم میشود به اکسیژن و هیدروژن. یک وقت یک چیز تقسیم عقلی دارد، مثل این که انسان را شما در ذهنت میآوری تجزیه اش میکنی به جنس و فصل، میگویی حیوان ناطق، این تقسیم عقلی است. یک وقت هم تقسیم قوه واهمه است، شما در واهمه خودت یک چیزی را تقسیم میکنی. اما خدای تبارک و تعالی یک حقیقتی است که نه تقسیم خارجی در او فرض میشود نه تقسیم در عقل و نه تقسیم در واهمه، لذا از هر جهت بسیط است.
پس به فرمایش حضرت علی (ع) توحید خدا به دو معناست: یکی این که خدا واجب الوجود است و واجب الوجود هم وجود غیرمتناهی است، بنابراین برای غیرمتناهی دوتا فرض نمی شود؛ دیگر این که حقیقت خدا بسیط است، یعنی جزء