بالرجوع الی الاثار" خدایا تو ما را امر کردی که به آثار تو رجوع کنیم، به چیزهایی که جلوه های توست و عکسهای توست، اما خدایا مرا به خودت برگردان و دیگر به آثار رجوعم مده که من بخواهم عکس را ببینم، "فارجعنی الیک بکسوة الانوار" مرا به خودت برگردان به این که انوار جلال تو مرا بپوشاند، غرق جمال تو شوم. همان چیزی که حضرت موسی در کوه طور یافت و طاقتش را نیاورد. "و هدایة الاستبصار حتی ارجع الیک منها" و هدایت کنی مرا به مشاهده و بینایی تا بدون توجه به آثار به شهود حضرتت نائل گردم، تا با بصیرت از موجودات به خودت برگردم و خودت را ببینم. "کما دخلت الیک منها" چنانچه به مقام معرفتت از راه آنها وارد شدم، هرچند ابتدا از راه موجودات به طرف تو آمدم اما حالا دیگر مستقیما خودت را ببینم. "مصون السر عن النظر الیها" درونم توجه به آثار نکرده و همتم بلندتر از آنها باشد، باطن من محفوظ باشد از این که نظر به آثار کنم، چرا که اگر در نظر کردن به آثار متوقف شویم خود غفلت از خداست.
انسان باید از عکس به صاحب عکس برسد و دیگر از عکس غفلت کند؛ اگرچه ممکن است عکس در ابتدا راهنمای انسان باشد، اما بلافاصله باید از عکس به صاحب عکس متوجه شد؛ باید از عکس و خودت غافل شوی و در صاحب عکس فانی شوی.
شناخت واقع بینانه عالم هستی
در دعایی که منسوب به پیغمبراکرم (ص) است میفرماید: "اللهم ارنا الاشیاء کما هی"در کتابهای فلسفی و عرفانی به این روایت تمسک شده و از آن جمله مرحوم ملاصدرا در وصیت خود آخر عرشیه آورده است، ولی در کتابهای روایی شیعه پیدا نشد و لیکن از کنوز الحقایق اهل سنت نقل کرده اند. خدایا بنما به ما اشیاء و موجودات را همان طور که هستند. بدین معنا که