هستید؛ مثل عکس، انسانهای واقع بین اول حقیقت هستی را مییابند و آن را درک میکنند که همان ذات حق تعالی است، و سپس به جلوه های او توجه میکنند؛ ولی دیگران عکسها و جلوه ها را واقعیت میپندارند و از آنها به علت اصلی توجه میکنند. پس چنانچه اشاره شد در برهان صدیقین از راه علت یعنی خدا به معلولها و جلوه های او پی برده میشود، بر خلاف روند سه برهان قبلی که از راه معلول پی به علت اصلی یعنی خدا برده میشد.
مضمون برهان صدیقین در دعای عرفه
امام حسین (ع) در قسمتی از دعای عرفه میفرماید: "کیف یستدل علیک بما هو فی وجوده مفتقر الیک"مفاتیح الجنان، ص 272 چگونه میتوان به وسیله آثاری که در وجود خود محتاج تو هستند بر وجود تو استدلال نمود؟ حضرت (ع) راههایی را که دیگران میخواهند از موجودات پی به خدا ببرند تخطئه میکند و میفرماید: خدایا چگونه استدلال میشود بر وجود تو به وسیله چیزی که به تو محتاج است ؟ چطور به واسطه چیزی که خودش عین فقر به توست و جلوه و وابسته توست بر وجود تو استدلال کنم ؟
آدم خیلی باید کج بین باشد که عکس را ببیند و صاحب عکس را نبیند و بخواهد به وسیله عکس پی به صاحب عکس ببرد، چشمهای ضعیف از عکس میخواهند به صاحب عکس برسند، لکن چشمهای باز ابتدا صاحب عکس را میبینند و بعد جلوه هایش را.
"أ یکون لغیرک من الظهور ما لیس لک" آیا موجودی غیر تو ظهوری دارد که آن ظهور و پیدایی را تو نداشته باشی ؟! یعنی آیا عکس ظهور دارد و صاحب عکس ظهور ندارد؟ "حتی یکون هو المظهر لک" تا او سبب پیدایی تو شود، تا این عکس