است؛ برای این که معلول لازم نیست حادث باشد.
البته بسا فلاسفه اسم این را میگذارند حدوث ذاتی و میگویند: ممکن است حدوث زمانی نباشد اما حدوث ذاتی باشد. حدوث ذاتی به این معنی است که یک رتبه از علت متأخر است، طوری که علت هست ولی معلول بعد از آن است؛ یعنی بعد رتبی نه بعد زمانی.
فاصله زمانی بین علت و معلول نیست اما فاصله رتبی لازم میباشد، یعنی عقل میگوید: چون خورشید هست روشنایی هم هست، که به عبارت عربی میگویند "تخلل فاء" یعنی یک "ف" واسطه میشود، "وجد الشمس فوجد النور" خورشید موجود شد پس نور موجود شد. پس در معلول بودن چیزی حدوث زمانی آن لازم نیست، همان امکان و حدوث ذاتی آن کافی است. این راهی است که فلاسفه الهی طی کردند و از راه امکان اثبات صانع نمودند.
تا اینجا سه راه برای اثبات صانع ذکر شد: یکی راه متکلمین که از طریق حدوث زمانی عالم بود، دوم راه فلاسفه طبیعی که از طریق حرکت در اعراض یا در جوهر بود، و سوم راه فلاسفه الهی که از طریق امکان عالم بود؛ و وجه مشترک هر سه برهان این است که از راه معلول به علت اصلی که صانع است میرسیم.برای آگاهی بیشتر به الحکمة المتعالیة ملاصدرا، ج 6، ص 11 به بعد رجوع شود.
ولی یک راه عمیق تری هست که ممکن است جمله "کمال معرفته التصدیق به" اشاره به آن باشد، این راه را به اصطلاح در فلسفه صدرالمتألهین "برهان صدیقین" مینامند، در این برهان چنین نیست که از معلول به علت پی ببریم بلکه برعکس خواهد بود؛ و چون مسأله قدری عمیق است در درس آینده آن را بیان خواهم کرد.