قانون علیت از بدیهیات است
مسأله علیت از ضروریات و بدیهیات است، ولی بعضی متفلسفین فیلسوف نماها عصر حتی در مسأله علیت تشکیک میکنند که از کجا علیت و تأثیر در کار باشد این "موافات" وجودی است، موافات یعنی تصادف وجودی. تصادفا این طور شده است که وقتی کلید برق را میزنیم لامپ روشن میشود، اما این کلید علت روشنایی باشد معلوم نیست.
اگر لامپ روشن نباشد شما میپرسی چرا، و این "چرا" ارتکازی بشر است که اگر علت تام با همه شرایط و اجزائش موجود باشد معلول باید موجود شود. لذا وقتی که برق خاموش است شما سراغ اجزای علت میروید که کمبودی در اجزای علت نباشد، یکی از اجزای علت این است که مثلا لامپ نسوخته باشد.
این که مشاهده میکنیم هر کسی هنگامی که معلول نباشد سراغ علت میرود، نشانه آن است که قانون علیت ارتکازی بشر است، منتها برای علت عدم کافی است یکی از اجزای علت وجود مفقود باشد. به اصطلاح میگویند علت وجود، وجود است؛ و علت عدم، عدم. علت وجود روشنایی، ژنراتور برق است و سیم و کلید و... اما علت عدم روشنایی، نبودن ژنراتور برق یا سیم یا کلید یا... است.
بالاخره چیزی که ممکن الوجود است وجودش مستند به وجود علت است و عدمش مستند به عدم کامل علت یا عدم یکی از اجزای آن. این راهی است که فلاسفه الهی برای اثبات صانع طی میکردند.
حدوث ذاتی و حدوث زمانی
پس برای اثبات صانع متکلمین ناچار بودند حدوث عالم را اثبات کنند،