طریقه متکلمین در اثبات صانع (برهان حدوث)
به هرحال متکلمین برای اثبات خدا از راه حدوث عالم وارد میشوند و میگویند: عالم، حادث و مسبوق به عدم است و چیزی که حادث است احتیاج به محدث دارد، آن وقت به خود فشار میآوردند که چرا عالم حادث است ؟ در جواب میگفتند در عالم، حرکت و تغییر هست و حرکت و تغییر معنایش این است که چیزی نیست و بعد محقق میشود. حدوث معنایش وجود بعد العدم است. ما میبینیم هر یک از این موجودات بعد از نیستی به وجود آمده است، پس احتیاج به محدث دارد. بنابراین مشربی را که متکلمین برای اثبات صانع طی کردند حدوث عالم است، در اینجا راجع به درستی یا نادرستی این مشرب بحثی نداریم.
طریقه فلاسفه طبیعی در اثبات صانع (برهان حرکت)
فلاسفه طبیعی یعنی کسانی که در فیزیک بحث میکردند - و این طبیعی به معنای طبیعی منکر خدا نیست - اینها برای اثبات خدا از راه حرکت وارد شدند. گفتند: در عالم، حرکت محسوس است و عالم متحرک است پس نیاز به محرک دارد، منتها فلاسفه قدیم حرکت را منحصر به حرکت در اعراض میدانستند و مثلا میگفتند: افلاکی هست و از اول حرکت داشته، و حرکت در اعراض ماده است.
مرحوم صدرالمتألهین حرکت را به جوهر اشیای مادی آوردالحکمة المتعالیة (الاسفار الاربعة)، ج 3 و گفت: ماده در ذاتش حرکت هست، و اگر در جوهر ذات حرکت نباشد اعراض حرکت ندارند، تحولاتی که در اعراض میبینید به تبع حرکت در جوهر ذات است؛ اگر نطفه علقه، علقه مضغه و مضغه انسان میشود، کوچک بزرگ میشود، رنگ و شکل و مکان آن تغییر میکند، برای این است که ذاتش عوض شده است. اعراض نمودهای