صفحه ۱۳۶

طریقه متکلمین در اثبات صانع (برهان حدوث)

به هرحال متکلمین برای اثبات خدا از راه حدوث عالم وارد می‎شوند و می‎گویند: عالم، حادث و مسبوق به عدم است و چیزی که حادث است احتیاج به محدث دارد، آن وقت به خود فشار می‎آوردند که چرا عالم حادث است ؟ در جواب می‎گفتند در عالم، حرکت و تغییر هست و حرکت و تغییر معنایش این است که چیزی نیست و بعد محقق می‎شود. حدوث معنایش وجود بعد العدم است. ما می‎بینیم هر یک از این موجودات بعد از نیستی به وجود آمده است، پس احتیاج به محدث دارد. بنابراین مشربی را که متکلمین برای اثبات صانع طی کردند حدوث عالم است، در اینجا راجع به درستی یا نادرستی این مشرب بحثی نداریم.

طریقه فلاسفه طبیعی در اثبات صانع (برهان حرکت)

فلاسفه طبیعی یعنی کسانی که در فیزیک بحث می‎کردند - و این طبیعی به معنای طبیعی منکر خدا نیست - اینها برای اثبات خدا از راه حرکت وارد شدند. گفتند: در عالم، حرکت محسوس است و عالم متحرک است پس نیاز به محرک دارد، منتها فلاسفه قدیم حرکت را منحصر به حرکت در اعراض می‎دانستند و مثلا می‎گفتند: افلاکی هست و از اول حرکت داشته، و حرکت در اعراض ماده است.

مرحوم صدرالمتألهین حرکت را به جوهر اشیای مادی آوردالحکمة المتعالیة (الاسفار الاربعة)، ج 3 و گفت: ماده در ذاتش حرکت هست، و اگر در جوهر ذات حرکت نباشد اعراض حرکت ندارند، تحولاتی که در اعراض می‎بینید به تبع حرکت در جوهر ذات است؛ اگر نطفه علقه، علقه مضغه و مضغه انسان می‎شود، کوچک بزرگ می‎شود، رنگ و شکل و مکان آن تغییر می‎کند، برای این است که ذاتش عوض شده است. اعراض نمودهای

ناوبری کتاب