این که خدا را پیش از او و در او و با او و یا بعد از او دیدم.
شناخت جهان آن طور که هست
به پیامبراکرم (ص) نسبت میدهند که فرموده است: "اللهم ارنا الاشیاء کما هی" خدایا به ما بنما موجودات را آن طور که هستند. یعنی وابسته به حق اند، جلوه اویند؛ این بزرگان هر چیز را وابسته به خدا میدیدند؛ و باز از حضرت علی (ع) است که میفرماید: "و هل یکون بناء من غیر بان أو جنایة من غیر جان"نهج البلاغه عبده، خطبه 185؛ و بحارالانوار، ج 3، ص 26 آیا میشود بنایی بدون بانی و یا جنایتی بدون جانی باشد؟ پس دقت در این عالم باعث میشود که ما علم پیدا کنیم به خدایی که سمیع و بصیر است و به همه صفات و کمالات او پی ببریم.
صفات ثبوتیه و صفات سلبیه
صفات ثبوتیه کمالات خداست؛ مانند علم، حیات، اراده و قدرت. و در مقابل، خدا یک چیزهایی هم ندارد؛ مثلا احتیاج ندارد، جزء ندارد، ترکیب و جهل و عجز ندارد، این صفات سلبیه است. صفات سلبیه را صفات جلال نیز میگویند، جلال یعنی منزه و دور بودن، صفات ثبوتیه را صفات کمال یا جمال نیز مینامند.
مراتب خداشناسی
خداشناسی مراتبی دارد، یک مرتبه این که معتقد باشم این موجودات خالقی دارند، اما این خالق چه اندازه قدرت دارد و در چه سطحی است را توجه ندارم؛ این شناخت اجمالی است. مرحله کاملترش این است که خدا را در حد توان خود همان طور که هست با همان صفات و کمالاتی که دارد بشناسم. حضرت میفرماید: