صفحه ۱۲۵

و منظمی را ببیند نمی تواند با افکار ماتریالیستی آن را توجیه مادی کند و معتقد است که هوش و فکر مآل اندیشی به کار رفته تا آن ساختمان موجود شده است، آیا برای چنین انسانی این نظام باعظمت عالم و حتی فقط نظم و ترتیبی که در خورشید و ماه و ستارگان وجود دارد به طوری که هیچ برخوردی با هم ندارند - در عین حالی که حرکت دارند - کمتر از آن ساختمان است ؟

ما در وجود خودمان حساب کنیم که مثلا چشم ما تمام ریزه کاریهایی را که در یک وسیله عکس گرفتن یا در یک میکروسکوپ یا تلسکوپ به کار رفته است داراست و یک متخصص مناظر و انعکاس و انکسار نور می‎تواند بفهمد چقدر این چشم مجهز خلق شده است. همین طور جهاز هاضمه و دافعه و کلیه و کبد و ریه که مثلا ریه چند میلیون حباب دارد که اینها انبساط و انقباض پیدا می‎کنند و هوا داخل آنها می‎شود و خون از قلب به پشت ریه می‎آید و بعد ریه باز می‎شود هوا را می‎گیرد و اکسیژن هوا را گرفته خون صاف اکسیژن را به قلب می‎رساند و از آنجا به وسیله رگها به تمام بدن می‎برد. آیا می‎توانیم بگوییم همین طور تصادفا اتمها و مولکولها و سلولها به هم چسبیده اند و تصادفا چشم و قلب و ریه را به وجود آورده اند؟

تصادف و حکم عقل و وجدان

آیا این توجیه مادی فیلسوف ماتریالیست برای وجود انسان، حیوانات، گیاهان، آسمانها، زمین و ستارگان که ماده منهای شعور و فکر و عقل را مبدأ می‎گیرد و می‎گوید: اتمها مثلا در انسان تصادفا به صورت سلول و سلولها به صورت اعضاء و اعضاء به صورت جهازات منظم شامه، باصره، سامعه، ذائقه، هاضمه و غیره در آمده، و یا اجزای وجودی حیوانات و گیاهان را ماده بی عقل و شعور این چنین منظم به وجود آورده است، قابل قبول است ؟ همان گونه که توجیه مادی در مورد ساختمان مورد اشاره را عقل قبول نمی کند، این توجیه مادی را نیز قبول

ناوبری کتاب