در قرآن هست که: (و ارسلنا الریاح لواقح)سوره حجر، آیه 22 ما فرستادیم بادها را آبستن کننده. "لقح" هم به معنی لازم و هم به معنی متعدی میآید، اگر به معنی لازم باشد یعنی خودش آبستن است، و اگر معنی متعدی باشد "لقحه" میشود یعنی آبستن کرد او را؛ بادها خود به باران آبستن اند؛ زیرا وقتی که بادها میوزند بخارهای متراکمی را که از دریاها بالا آمده با خود به مناطق دیگری میبرند و باعث بارندگی میشوند، و از طرفی آبستن کننده هم هستند، زیرا بادها هستند که موادی را که از گیاهها و درختهای نر به گیاهها و درختهای ماده باید برسد منتقل میکنند؛ و این معنی را در 1400 سال پیش کسی توجه نداشت و این از معجزات قرآن است. در این آیه که مربوط به رحمت خداست "ریاح" به شکل جمع آورده شده است.
آیه دیگری هست که میفرماید: (و هو الذی یرسل الریاح بشرا بین یدی رحمته)سوره اعراف، آیه 57 خدایی که میفرستد بادها را در حالتی که بشارت دهنده هستند در آستانه رحمت حق؛ یعنی وقتی که رحمت حق میخواهد بیاید باد است که بشارت آن را میدهد. پس در این آیه نیز چون بادهای رحمت منظور بود "ریاح" که جمع است به کار رفته است.
اما وقتی که مسأله هلاکت و باد عذاب مورد نظر باشد مفرد آن به کار میرود. قرآن میفرماید: (ریح فیها عذاب الیم)سوره احقاف، آیه 24 بادی که در آن عذاب الیم است؛ یا راجع به قوم عاد میگوید: (و اما عاد فاهلکوا بریح صرصر عاتیة)سوره الحاقة، آیه 6 قوم عاد با باد تندی که بر آنها طغیان داشت نابود شدند.
علت این که در مورد رحمت "ریاح" و در مورد عذاب "ریح" به کار برده میشود