توضیح این مطلب که موجود مجرد که محیط است به عالم ماده چگونه زمان ندارد مثالی زدم، مراجعه شود.
آفرینش موجودات مادی و مسبوق بودن وجود آنها به ماده
"فطر الخلائق بقدرته و نشر الریاح برحمته"
(خلایق را به قدرت خود شکافت و بادها را به رحمت خود پراکنده کرد.)
"فطر" به معنای "شق" یعنی شکافتن است. اگر دقت کنیم در خلق همه موجودات عالم ماده یک نحو شکافتن در کار هست، مثلا نطفه یک حالت شکاف پیدا میکند، بعد از آن که اسپرم و اوول سلول اول جنین را تشکیل دادند، این سلول پی درپی تقسیم میشود و هر قسمتی از آنها یکی از اعضاء و جوارح انسان را به وجود میآورد. درخت خرما وقتی میخواهد موجود شود هسته خرما شکافته میشود و درخت آن موجود میشود. قرآن میگوید: (ان الله فالق الحب و النوی)سوره انعام، آیه 95 "فلق" هم به معنی شکافتن است، خدا شکافنده "حب" یعنی دانه، و "نوی" یعنی هسته خرماست. گندم نیز شکافته میشود جوانه میزند و بوته گندم از درونش بیرون میآید. در عالم ماده در حقیقت خلقت به شکافته شدن است، برای این که هر موجودی مسبوق به ماده است و آن ماده شکافته میشود و در مسیر حرکت، یک موجودی از آن درست میشود.
آفرینش ابداعی و بدون شکافتن
اما در مجردات شکافتن در کار نیست و خلقت موجودات مجرد را میگویند "ابداعی" است؛ یعنی ناگهان ایجاد میشود که به آن "انشاء" هم میگویند. نظیر این که شما اینجا نشسته اید یکدفعه در ذهنتان یک کوه طلا فرض میکنید، این کوه