میباشد، و معتزله میگویند: ذات خدا نایب صفات اوست و او صفت ندارد.
"و لا نعت موجود" "نعت" یعنی "رسم" یعنی حق تعالی صفت عرضی هم ندارد و تعریف به عرض هم نمی شود برای او کرد، زیرا صفتی که زائد بر ذاتش باشد ندارد و چیزی بر او عارض نمی شود، زیرا اگر چیزی بخواهد محل عوارض باشد خودش حادث میشود، و در ذات حق تعالی تجدد و عروض راه ندارد.
"و لا وقت معدود" یعنی زمان معینی هم ندارد، ابن ابی الحدید "وقت معدود" را چنین معنا میکند: این که گفتیم ذات حق تعالی جنس و فصل ندارد و از سنخ اجسام و این جور چیزها نیست، این مطلب فقط در این دنیا نیست بلکه در آخرت هم همین طور است. برای این که اشاعره که یک دسته ای از متکلمین اهل سنت اند میگفتند: خدا در دنیا قابل رؤیت نیست اما در آخرت قابل رؤیت است، و برای مطلب خود به آیاتی از قرآن تمسک میجستند مثل: (وجوه یومئذ ناضرة، الی ربها ناظرة)سوره قیامت، آیات 22 و 23 چهره هایی در روز قیامت تازه و خرم هستند و به پروردگارشان نگاه میکنند؛ پس خدا در قیامت قابل رؤیت است. ابن ابی الحدید میگوید: این که حضرت علی (ع) میفرماید: حق تعالی صفات ممکنات را ندارد و در وقت معینی نیست، یعنی حتی در قیامت هم خدا قابل رؤیت نیست، و این رد حرف اشاعره است.شرح ابن ابی الحدید، ج 1، ص 60
نقد و توجیه کلام ابن ابی الحدید
اشکالی که به ابن ابی الحدید وارد است این است که حضرت میفرماید: "لیس لصفته". حضرت نفرمود ذات حق حد محدود ندارد. شما چطور "لیس لصفته" را "لیس لذاته و کنهه" معنی میکنید؟ این خلاف اصطلاح است.