انسان موجودی هدف مند خلق شده و هدف از خلقت او قرب معنوی به حق تعالی میباشد. حال آیا انسان میتواند با عقل خود راه رسیدن به این غایت بزرگ و مقتضیات و موانع آن را کشف کند؟ اگر این امر قابل تجربه بود شاید کشف آن توسط عقل جمعی بشر با هزاران آزمون و خطا امکان داشت، ولی روشن است که امر تجربی نیست.
نکته دوم: اینکه معنا و مصادیق "شکر منعم" نیز برای انسان ها با اختلاف آنان در آداب و سنن اجتماعی و در سایر جهات روشن و مبین نمی باشد. "استفاده درست از نعمتهای الهی" که نویسنده آن را به عنوان حداقل مرتبه ای از شکرگزاری تعبیر کرد نیز مصادیق گوناگونی دارد که هرکس به حسب درک خود و محیطی که در آن میباشد و عوامل تربیتی دیگر، و نیز هرجامعه و قومی ممکن است تفسیر خاصی داشته باشد، کدام یک ملاک است ؟
مثلا در جامعه ای رابطه نامشروع جنسی با جنس مخالف، یا رابطه با همجنس، امری ممدوح و از مقوله "استفاده صحیح از نعمتهای الهی" میباشد، و در جامعه ای دیگر امری به شدت قبیح و از مصادیق استفاده غیرصحیح از نعمتهای الهی محسوب میشود. حال، کدامیک باید ملاک باشد؟ و همچنین صدها و هزاران مورد دیگر. آیا این دیدگاه، جامعه را به سمت هرج و مرج و تنازع دائمی و چه بسا جنگ و خونریزی سوق نمی دهد؟