زمینه را برای عمل به تکالیف عقلی مهیا میسازد، و یا عمل به تکالیف شرعی ما را به انجام تکالیف عقلی خود نزدیک میسازد؟ مگر میتوان با استدلال و تجزیه و تحلیل عقلی صرف، از کم و کیف و آثار تکالیف شرعی که قرار است وضع شود آگاهی یافت تا بتوان چنین احکامی صادر کرد؟."
پاسخ این شبهه این است که لازم نیست به احکام و تکالیف شرعی و آثار آنها به تفصیل آگاه باشیم تا بتوانیم قضاوت کنیم که تکالیف شرعی زمینه ساز عمل به تکالیف عقلی میباشند؛ بلکه همین که نمی دانیم چگونه باید منعم را شکر کرد، و یا چگونه باید مسیر قرب به او را - که غایت خلقت است - طی کرد، کافی است که نیاز به راهنمایی او را توسط وضع تکالیفی شرعی درک کنیم. نظیر بیماری که به پزشک مراجعه میکند تا درد خود را درمان نماید؛ چنین بیماری لازم نیست داروها و خواص و آثار آنها را بشناسد، بلکه اجمالا میداند که پزشک داروهایی را به او راهنمایی میکند که درد او را درمان میکنند.
تکالیف شرعی و زمینه عمل به تکالیف عقلی
سومین ایراد نویسنده بر دلیل قاعده لطف از این قرار است:
"معنای این سخن که "آوردن تکالیف شرعی زمینه را برای عمل به تکالیف عقلی مهیا میکند" چیست ؟ اگر به این معنا باشد که بدون آوردن تکالیف شرعی انسان قادر به انجام تکالیف عقلی نیست، چنین