صفحه ۶۷

اگر بگوییم قطعا می‎داند، این پرسش مطرح می‎شود که آیا نباید به او پاسخ دهد؟ با تصدیق این معنا که اگر خدا در برخی موارد پاسخ پرسشهای او را ندهد هیچ راهی به فهم پرسش خود ندارد، و با فرض این که اگر انسان نداند نمی تواند در مسیر صحیح حرکت و عمل کند و در نتیجه از غایت خلقت دور می‎شود و غرض خداوند حاصل نمی شود، آیا نباید خدا برای او راهی را برای نیل به هدف و غایت بیان کند؟ اگر بگویید: بلی باید پاسخ مثبت دهد و او را هدایت کند، یعنی مقرب ها و مبعدها را برایش بیان کند، این همان قاعده لطف است، و لطف چیزی جز این نیست.

حال این پرسشها مطرح می‎شود که آیا خداوند باید به تک تک افراد پاسخ گوید یا فردی را برگزیند و پیامش را توسط او به دیگران برساند؟ در صورت دوم آن فرد بشر باشد یا فرشته ؟ یا از عالم غیب با ندایی آسمانی به آنها اعلام کند؟ آیا این ندا هر روز باشد یا یک روز در ماه یا در سال ؟ و یا در هر زمان و به هر کیفیتی که او صلاح می‎داند؟

بدیهی است خدای عالم به تمام امور می‎تواند پاسخ این پرسشها را به بهترین وجه بدهد و داده است. زیرا قطعی است که همه افراد صلاحیت ارتباط با خداوند و گرفتن وحی و دستورات او را ندارند. در طول تاریخ بشر، تعدادی اندک چنین صلاحیتی را پیدا کردند که خدا با آنان سخن بگوید، و مصداق بارز آنان همان پیامبرانند که با معجزات و بینات و براهین لازم به سوی مردم مبعوث شدند، تا مردم را به

ناوبری کتاب