صفحه ۶۶

ممکن است - اگر موانعی بر سر راه او نباشد - در برخی موارد پاسخ پرسشهای خود را بفهمد، اما درمی یابد که در برخی موارد نمی فهمد و دچار تحیر و سرگشتگی می‎شود، و نمی تواند چگونگی شکر منعم را که حکم عقل اوست به خوبی تشخیص دهد.

آیا در حوزه فردی، خوردن و نوشیدن هر غذا و مشروبی و پوشیدن هر پوششی در تقرب یا تباعد او تأثیر دارد و آیا منافاتی با شکر منعم دارد یا نه ؟ نمی داند.

و در حوزه اجتماعی آیا هر نوع داد و ستد و هر روش اجتماعی و هرگونه معاشرتی مؤثر است ؟

می‎بینید که فرق می‎گذارد و تأثیر متفاوت را هم در می‎یابد، ولی نمی تواند تعیین کند کدام مقرب است و کدام مبعد؟ از کجا بداند؟ از چه کسی بپرسد؟ چه کسی او را راهنمایی کند؟ عقل جمعی انسانها هم تاکنون راهی به مقصد نبرده است و دهها و صدها مکتب و مشرب عقلی و فکری وجود دارد، کدامیک را بگیرد و اطمینان پیدا کند که او را به مقصد می‎رساند؟

بنابراین بشری که در مورد خویشتن، جهان هستی، آفریننده اینها و تأثیر افکار و عقاید و افعال بر ارتقاء یا انحطاط او در درونش به حدی ازمعرفت نائل شده، خود را نیازمند هدایت و راهبری می‎بیند. پرسش این است که آیا خدایی که او را خلق کرده نمی داند که انسان نمی تواند همه نیازهای معرفتی و عملی و اخلاقی خودش را پاسخ دهد؟

ناوبری کتاب