نامبرده دلیل متکلمین را نقل میکند و سپس ایراداتی به آن وارد میسازد. او در مقام نقل دلیل آنان میگوید:
"ما انسانها تکالیف و وظایفی عقلی مانند: [لزوم ] شکر منعم (سپاسگذاری از خداوندی که به ما نعمت بخشیده است) و لزوم شناخت آفریدگار عالم داریم که عقل، ما را به انجام آن الزام میکند. از سوی دیگر تردیدی نیست که بعثت انبیاء به دلیل آنکه با آوردن تکالیف شرعی همراه است، زمینه را برای عمل به تکالیف عقل مهیا میسازد، زیرا عمل به تکالیف شرعی ما را به انجام تکلیف عقلی نزدیک میکند (به عنوان مثال، با ادای نماز و پرداخت زکات، بخشی از وظیفه عقلی سپاسگذاری از خداوند نعمت بخش انجام میپذیرد) با توجه به این دو مقدمه (و با نظر به تعریف لطف) آشکار میشود که وضع قوانین شرعی و ابلاغ تکالیف دینی لطفی است که ما را به ادای تکالیف عقلی خویش نزدیک میکند و از آنجا که لطف بر خداوند سبحان واجب است، نتیجه میشود که وضع و ابلاغ تکالیف شرعی بر خداوند واجب است. اما ابلاغ تکالیف شرعی بدون بعثت پیامبران ممکن نیست، و چون ذی المقدمة (یعنی ابلاغ تکالیف شرعی) واجب است، مقدمه آن (یعنی بعثت پیامبران) نیز بر خداوند واجب خواهد بود."
وی سپس چندین ایراد بر این دلیل وارد ساخته است که در ذیل به آنها اشاره میشود.