صفحه ۵۴

بین حضرت عیسی (ع) و پیامبر اسلام (ص) که بیش از ششصد سال طول کشید، در هیچ کجای دنیا خبری از پیامبر الهی نبود."

در پاسخ این شبهه گفته می‎شود:

اولا: بر فرض صحت ادعای نویسنده مبنی بر خالی بودن دوره بین حضرت عیسی (ع) و پیامبر اسلام (ص) از پیامبران الهی، باز دلیل حکمت نقض نمی شود؛ زیرا مطابق بعضی روایات، بعد از حضرت عیسی (ع)، اوصیای آن حضرت در هر زمان تا زمان پیامبر اسلام (ص) بوده اند و دین حضرت عیسی (ع) را تبلیغ می‎کردند؛ و لازمه دلیل حکمت بیش از این نیست که خداوند به مقتضای حکمت خود، مردم را از هدایت و تعالیم آسمانی محروم نمی کند، و لازم نیست در هر زمان تعالیم آسمانی مباشرة و مستقیما توسط شخص پیامبر ابلاغ شود؛ وگرنه باید برای هرانسان یک پیامبر مبعوث می‎شد، و نیز پس از رحلت خاتم پیامبران باید کار هدایت الهی و ابلاغ تعالیم آسمانی ناقص و ابتر می‎ماند؛ در حالی که بعد از رحلت آن حضرت جریان هدایت الهی توسط قرآن و عترت: ادامه داشته است.در همین رابطه روایاتی است که دلالت می‎کند بر اینکه زمین هیچگاه از امام یا حجتی که مردم را هدایت نماید، خالی نمی ماند. (کافی، ج 1، ص 178) در این روایات، خالی نبودن زمین از حجت و امام مطرح شده است نه پیامبر. از طرف دیگر، مطابق بعضی روایات بعد از هر پیامبر دارای شریعت همچون: حضرات نوح، ابراهیم، موسی و عیسی: پیامبرانی بوده اند که دین همان پیامبر دارای شریعت را تبلیغ می‎کرده اند تا زمان پیامبر بعدی و بعد از حضرت عیسی (ع) نیز تا زمان پیامبر اسلام (ص) پیامبرانی بوده اند که دین حضرت مسیح (ع) را تبلیغ می‎کرده اند. (المیزان، ج 2، ص 145 به نقل از عیون اخبار الرضا(ع) از آن حضرت؛ و قصص الانبیاء از امام صادق (ع". مضمون این دسته روایات با دسته قبلی منافاتی ندارد، زیرا ممکن است همان اوصیای حضرت عیسی (ع) مخاطب وحی الهی نیز بوده اند، یعنی به وسیله وحی با خداوند ارتباط داشته اند. ضمنا از آیه 165 سوره نساء که می‎فرماید: (رسلا مبشرین و منذرین لئلا یکون للناس علی الله حجة بعد الرسل) دو نکته فهمیده می‎شود: الف - این که جریان ارسال رسل، حقی است که بندگان بر خداوند دارند؛ و در صورت عدم تأمین این حق، بندگان خداوند بر او احتجاج کرده و اقامه حجت می‎کنند. این حق از تعبیر: (للناس) و (علی الله) فهمیده می‎شود. پس اگر کسی به خداوند عادل و حکیم معتقد باشد، لامحاله باید به ارسال رسل برای تمام بندگان اعتقاد داشته باشد، زیرا خدای عادل هرگز حقی را نادیده نمی گیرد و آن را به ذی حق می‎رساند؛ و نادیده گرفتن هر حقی، نوعی ظلم می‎باشد. منتهی ما از نظر تاریخی اطلاعی از اسامی و خصوصیات پیامبرانی که خداوند برای مردم زمین فرستاده - جز آنچه در قرآن و روایات وارد شده است - نداریم. ب - نکته دیگر اینکه آیه شریفه مزبور اشاره است به یک دلیل عقلی و ارتکازی دیگر؛ که مقدمه اول آن عدالت خداوند است، و مقدمه دیگر داشتن حقی برای بندگان بر خداوند، و مقدمه سوم، اینکه خدای عادل هرگز مرتکب ظلم و تضییع حقوق بندگانش نمی شود.

ناوبری کتاب