زمینه های آن مساعد باشد و موانعی هم در کار نباشد. ما با دلیل عقلی فقط ضرورت نبوت را اثبات میکنیم ولی اگر میبینیم که در بعضی مناطق دنیا یا در بعضی زمانها پیامبری مبعوث نشده است، عقل ما فقط میتواند این را دریابد که حتما موانعی در کار بوده است، حتی اگر نتواند آن موانع را کشف کند. بنابراین عدم تعدد پیامبران در یک عصر ناقض ادله ضرورت نبوت نیست."
آنگاه نویسنده در رد پاسخ فوق دو اشکال کرده و میگوید:
"اما این پاسخ نیز مشکل را حل نمی کند؛ زیرا نظام آفرینش با همه پدیده ها و قانونهایش مخلوق خداوند است و اراده او برهمه هستی حکم فرما است. اولا: چگونه میتوان تصور کرد که خداوند میخواهد کاری کند (مثلا بعثت پیامبران) اما عواملی - که برای ما مجهولند - مانع انجام آن فعل توسط او میشوند؟ پس علم و قدرت لایتناهی و سلطنت مطلقه خداوند چه میشود؟ ثانیا: چطور ممکن است خداوند انسان را برای پیمودن راهی خاص و رسیدن به هدفی خاص بیافریند که عقل از شناخت آن عاجز و لذا محتاج و نیازمند به راهنمایی پیامبران باشد؛ ولی همین خدا، جهان هستی و نظام آفرینش و پدیده های آن را به گونه ای بیافریند که مانع بعثت پیامبران و لذا مانع تحقق غرض خودش از آفرینش انسان شود؟"
در اینجا به سه نکته اشاره میشود: