پیامبر اسلام (ص) همواره طرفداران سایر ادیان الهی پیشین را دعوت به اسلام نموده اند، و اگر اسلام نسبت به آنها مساوی و یا در درجه پایین باشد ترجیح بلامرجح و یا ترجیح مرجوح بر راجح میباشد، و این امری قبیح و بر خلاف حکمت الهی میباشد،بلکه با دقت عقلی امری نا ممکن است.
و دلیل این که آورنده دین اکمل باید اکمل بوده و منحصر به یک فرد باشد این است که در فرض تعدد، یا همگی مستقل میباشند یعنی بالاستقلال دین اسلام را توسط وحی از خداوند تلقی میکنند و یا یکی مستقل و اصل است و دیگران فرع و غیرمستقل؛ در صورت دوم، لامحاله آن که مستقل و اصل است، اکمل است. و در صورت اول، لازمه مستقل بودن هرکدام این است که ظرفیت هرکدام تام و قابل دریافت تمام دین میباشد و دیگر نقصی و نیازی به دیگری ندارد. پس بعد از تلقی تمام دین توسط یک پیامبر، تلقی دوم همان دین توسط پیامبری دیگر گزاف میباشد، و کار گزاف از خداوند حکیم محال است.
علاوه بر این که در صورت تساوی همگی در کمال و صلاحیتهای لازم، ترجیح هر کدام بر دیگری در تلقی وحی ترجیح بلامرجح است. و فرض تلقی وحی همگی در زمان واحد بدون تقدیم و تأخیر، گزاف و بدون دلیل میباشد. و فرض تجزیه در تلقی معارف به وسیله وحی و این که هرکدام از پیامبران همزمان در بخشی از معارف بالاستقلال آن را تلقی کند در مورد پیامبر اسلام (ص) فرض معقولی نمی باشد، زیرا با وجود پیامبر اسلام (ص) که صلاحیت و لیاقت دریافت کل معارف دین