صفحه ۳۷

نویسنده با بیان دیگری می‎گوید:

"فرض کنیم در زمان پیامبر اسلام (ص) عده ای کارشکنی می‎کردند و مانع گسترش تعالیم او به نقاط دیگر می‎شدند، اما آیا خداوند نمی توانست برای خنثی کردن کارشکنیهای مخالفان، در نقاط دیگر کره زمین هم پیامبرانی مبعوث و مردم آن نقاط را نیز به راه راست هدایت کند؟ مگر غرض خداوند از آفرینش مردم نقاط دیگر جهان، رساندن آنها به کمال نبود و مگر آنان برای رسیدن به کمال، نیاز ضروری به هدایتها و راهنماییهای پیامبران الهی نداشتند؟ اگر واقعا مقتضای حکمت خدا این است که راهی بین خدا و انسان باشد که انسانها با استفاده از آن راه بتوانند حقایقی را که برای شناخت راه کمال نیاز دارند بشناسند، این راه نباید فقط برای عده ای در عربستان باز شود؛ بلکه برای مردم تمام نقاط دیگر جهان هم باید چنین راهی باز باشد، در حالی که هیچگاه چنین نبوده است و در طول تاریخ، همواره اکثریت قریب به اتفاق مردم جهان از وجود پیامبران الهی و تعالیم آنان محروم بودند."

در این قسمت از کلام نویسنده چند اشکال وجود دارد:

1 - اینکه خنثی نمودن کارشکنیهای مخالفان گسترش تعالیم پیامبر اکرم (ص)، به این نبود که خداوند لزوما پیامبر دیگری در عرض پیامبر خاتم برای نقاط دیگر جهان مبعوث کند، بلکه سنت الهی در نظام احسن این بوده است که کار هدایت مردم توسط پیامبران در هر زمان از

ناوبری کتاب