سلطه آنها باز میشد.
و قبلا گفته شد که مقتضای دلیل حکمت این نیست که هر پیامبری مستقیما و بالمباشرة دعوت خود را به مردم ابلاغ نماید.
3 - نکته سوم این که اصولا انذار و تبشیر که مسئولیت اصولی پیامبران است مطابق نظام اسباب و مسببات و سنت های رایج هرزمان انجام میشود و چنین نیست که به شکل معجزه آسا و خارج از قوانین و سنن عادی انجام شود.
بنابراین هر پیامبری مطابق شرایط زمانی و اقلیمی خود، هرآنچه در توان دارد در این راه به کار میگیرد.پیامبر اسلام (ص) نیز همان گونه که در آیه شریفه (قل ما کنت بدعا من الرسل...) (سوره احقاف، آیه 9) به آن اشاره شده است، برای انجام رسالت خود روش نوظهور و بدون سابقه ای نداشتند. به شهادت تاریخ پیامبر اسلام (ص) نیز بر اساس این سنت جاری نمایندگانی برای هر منطقه و دیاری که امکان داشت فرستادند و پیام الهی اسلام و قرآن را با منطق و بیان درخور فهم مردم آن منطقه به گوش آنان میرساندند. و در تاریخ دیده نشده است که از نمایندگان پیامبر(ص) معجزه ای خواسته باشند تا گفته شود: معجزه باید به دست پیامبر انجام شود؛ بلکه همان ابلاغ محتوای قرآن و حقایق و معارف آن همراه با راه و روش آورنده آن و شناختی که هرکس از امانت و صداقت او داشت، در تحقق انذار و تبشیر و ایمان آوردن به اسلام کفایت میکرد.