صفحه ۲۲

دیدگاه مکاتب مختلف نسبت به حقیقت انسان

در رابطه با شناخت کامل انسان، تاکنون بشر به یک نظر قطعی نهایی نرسیده است. و در گذشته و امروز عده ای از اندیشمندان، انسان را در همین بدن و خواص مادی آن خلاصه، و وجود روح را بکلی انکار می‎کنند. عده ای دیگر، انسان را مرکب از بدن و روح دانسته، اما روح را موجودی غیرمادی و مجرد نمی دانند و آن را خواص فعل و انفعالهای ماده می‎دانند؛ و بعضا آن را حال در ماده دانسته و همچون روغن موجود در دانه های روغنی می‎دانند. عده ای دیگر همچون فلاسفه اسلامی برای انسان روح مجرد قائل هستند که با مرگ و از بین رفتن بدن از بین نمی رود و برای همیشه باقی خواهد ماند.

صرف نظر از اختلاف مذکور در حقیقت انسان، بین روان شناسان جدید نیز در مورد ابعاد گوناگون روان انسان و کنه آن، نظریات و فرضیه های متعددی وجود دارد که در جای خود مطرح است.

با این وصف از نویسنده سؤال می‎شود با این همه تشتت و اختلاف نظر که بین دانشمندان قدیم و جدید در مورد ابعاد انسان وجود دارد، چگونه و با چه ابزاری انسان می‎تواند به کنه وجودی خویش پی ببرد تا بتواند برای رسیدن به کمال برنامه ریزی نماید؟

ناوبری کتاب