و فارغ از این که مقصود اشاعره از نفس حسن و قبح عقلی و عجز عقل از درک آنها کدامیک از معانی مذکور است، یادآور میشویم که آنچه در اینجا - یعنی بحث ضرورت نبوت از راه حکمت خداوند - مناسب است، همان معنای دوم است یعنی صفت کمال؛ زیرا گفته شد که مقصود از هدفی که انسان برای آن خلق شده است، رسیدن او به کمال است و مقصود از کمال، فقط کمال جسمانی و مادی نیست، بلکه کمال مادی و معنوی است؛ چرا که انسان مرکب از جسم و روح است. و نویسنده مدعی است که عقل انسان به تنهایی آن را درک میکند و نیازی به وحی ندارد.
از این رو در پاسخ او متذکر میشویم: درک این که چه چیزهایی کمال حقیقی و معنوی است - به این معنا که در آخرت برای انسان، کمال و موجب سعادت است - متوقف بر شناخت چند چیز است؛ یکی شناخت کامل ابعاد گوناگون انسان. و دیگری شناخت کامل آخرت و آنچه در آنجا مورد نیاز و موجب کمال است و باید آن را در دنیا تحصیل نمود؛ و سوم شناخت کامل مسیر حرکت انسان و خطراتی که ممکن است در این مسیر پیش بیاید و مانع رسیدن انسان به کمال شود؛ و نیز چگونگی تأثیر عقاید، اخلاق و افعال انسان در صور نفسانی او، صوری که سعادت و شقاوت انسان مرهون آنها خواهد بود.