نماید و نیازی به راهنمایی الهی توسط انبیاء و اولیاء ندارد. چگونگی قرب به خداوند امری محسوس و قابل تجربه نیست که بتوان با تجربه بشری آن را به دست آورد؛ و موارد و مصادیق عدل و قسط نیز در جوامع بشری علی رغم روشن بودن مفهوم آن مورد اختلاف است. و به عبارت و بیانی دیگر عقل انسان با تتبع در انواع موجودات به این حقیقت میرسد که هرموجودی از بدو پیدایش به سمت هدفی که کمال آن است رهسپار میباشد و اگر با موانعی برخورد نکند به آن هدف میرسد. انسان نیز از این قاعده مستثنی نمی باشد. البته انسان علاوه بر این مسیر عمومی از یک مسیر خاص نیز برخوردار است؛ و زمینه آن، قدرت اندیشه و عقل اوست که او را از سایر انواع موجودات متمایز و مشخص میکند.
احساس آزادی مطلق و احساس نیاز به محدود کردن آن
از طرف دیگر انسانها به حسب طبع اولی کمال خود را در آزادی مطلق خود میبینند و نیز دارای غریزه ای هستند که دیگران را به هرنحو باشد در راه منافع خود استخدام نمایند؛ ولی با توجه به این که هر انسانی خواستار آزادی مطلق و دارای چنین غریزه ای میباشد، انسانها به این نتیجه رسیدند که با آزادی مطلق و بر اساس غریزه مذکور نمی توانند منافع خود را تأمین نمایند و نیاز به تعاون با یکدیگر و تشکیل زندگی اجتماعی دارند.