در شرائطی که شیعیان و رهبری معصوم آنان در معرض خطر قرار گیرند، عقل و شرع حکم میکند که باید تقیه نمود و خطر را دفع کرد.
و رمز چنین تعبیری از سوی امام نسبت به خلیفه مستبد زمان برای شیعیان واضح و روشن بوده و موجب تأیید خلافت و به رسمیت شناختن آن نمی شده است.
و یکی از علل ظاهری اقدام و قیام حضرت امام حسین (ع) - بنابر شهادت تاریخ - این بود که استقبال عظیم مردم کوفه و اعلام آمادگی آنان برای حمایت از آن حضرت و فرستادن آن همه نامه های دعوت از نظر کمی و کیفی به حدی بود که آن حضرت احساس تکلیف نموده و از نظر شرایط ظاهری شرعا و عقلا راهی جز اقدام و عزیمت به سمت عراق نداشت؛ علاوه بر این که عملکرد ستمگرانه یزید و شیوه حکومتی او - که به طور علنی به امور خلاف شرع تظاهر میکرد - با سایر حکام بنی امیه و بنی عباس تفاوت میکرد و بیعت حضرت برابر با هدم اساس اسلام بود.
فلسفه سکوت بعضی از امامان در مقابل خلفا
در مورد اینکه ائمه (ع) اگر قدرت داشتند هرگز در مقابل حکومتهای غیرشرعی و احیانا مستبد سکوت نمی کردند از باب نمونه به دو روایت توجه شود:
1 - حضرت علی (ع) در نهج البلاغه درباره غصب خلافت و حوادث بعد از وفات پیامبر(ص) فرموده است: