صفحه ۳۷۴

در ادامه فرمودند:

"و لکن اینان (معاندین) می‎آیند و چیزهایی به من می‎گویند و من چاره ای ندارم که چیزی بگویم".همان، ج 2، ص 423، حدیث 325.

از ذیل این روایت فهمیده می‎شود که بعضی از مخالفین زراره و امثال او نزد حضرت علیه آنها چیزهایی می‎گفته اند و حضرت نیز برای فاش نشدن ارتباط آنان با ایشان چیزهایی علیه افراد فوق بر زبان جاری می‎کردند.

4 - ابوخالد کابلی می‎گوید: ابوجعفر الطاق در بین کوچه و بازار علنا با مخالفین گفتگوی علمی می‎کرد و به سؤالات آنان پاسخ می‎داد، من به او اعتراض کردم و گفتم: مگر ابوعبدالله (ع) ما را از صحبت کردن نهی نکرده و نفرموده با هیچ کس صحبت نکنیم ؟ او در جواب خندید و به من گفت: تو فرمان ابوعبدالله را اطاعت کن. سپس من این جریان را برای امام صادق (ع) بازگو نمودم، ایشان فرمود:

"ای اباخالد، دوست تو - یعنی ابوجعفر الطاق - با مخالفین که صحبت می‎کند می‎تواند با فراز و نشیب از چنگ و دام آنان بگریزد، اما تو نمی توانی".همان، ص 424، حدیث 327.

از این روایات اجمالا فهمیده می‎شود شرایط موجود برای امام صادق (ع) و اصحاب خاص ایشان همچون زراره و ابوبصیر و نظایر آنان متفاوت و غیرعادی بوده و عوامل ترس و تقیه از مخالفین کاملا مدنظر بوده است.

ناوبری کتاب