شرایط معینی او را خواهد کشت و این حادثه به هیچ وجه قابل تغییر نیست، لازمه این فرض این است که ترک قتل در اختیار قاتل نبوده و برای وی مقدور نمی باشد، یعنی قاتل مجبور به قتل باشد و با فرض مجبوریت برای شخص مجبور تکلیفی نیست !
و این تصوری است بی پایه زیرا:
اولا - این اشکال در حقیقت اشکالی است به عمومیت تعلق قضای الهی به افعال اختیاری انسان (نه به علم امام) و طبق این اشکال طایفه معتزله از سنی ها میگویند: تقدیر خداوندی نمی تواند به فعل اختیاری انسان متعلق شود، و انسان مستقلا آفریدگار فعل خودش میباشد و درنتیجه انسان خالق افعال خود است و خدا خالق بقیه اشیاء! درحالی که به نص صریح قرآن کریم و اخبار متواتره از پیغمبراکرم (ص) و ائمه هدی (ع) همه موجودات و حوادث جهان بدون استثناء متعلق قضا و قدر خداوندی عزاسمه است. از راه بحث عقلی نیز مطلب روشن و آفتابی است، اگرچه به واسطه وسعت اطراف آن نمی توانیم آن را در این مقاله مختصر بگنجانیم.
آنچه به طور اجمال میشود گفت این است که در جهان هستی که آفرینش خداست چیزی جز با مشیت و اذن خداوندی به وجود نمی آید، و مشیت خداوندی به افعال اختیاری انسانی از راه اراده واختیار تعلق گرفته است؛ مثلا خداوند خواسته است انسان فلان فعل اختیاری را از روی