صفحه ۳۵

آمده است. و دهها روایت دیگر به همین مضمون که در کتب اهل سنت نقل گردیده است؛ در بیش از سی روایت از آنها به "اثناعشر خلیفة" تعبیر شده است، و در بسیاری از روایات به عبارت "اثناعشر عدد نقباء بنی اسرائیل"، و در بعضی از روایات هم هر دو تعبیر آمده است. ضمنا در بسیاری از روایات عبارات: "امیر"، "قیم" و "ملک" دیده می‎شود.

به هرحال در اینکه روایات ذکر شده، علاوه بر روایات منقول از طرق شیعه، متواتر می‎باشد - هرچند تواتر اجمالی یا معنوی - شکی نیست. و از طریق این روایات حجیت سنت دوازده خلیفه (یا امیر، قیم و ملک) برای هدایت در کنار حجیت سنت پیامبر(ص) و حجیت قرآن به اثبات می‎رسد؛ زیرا معقول نیست پیامبراسلام (ص) کسانی را برای هدایتگری در کنار قرآن به مردم معرفی کند که در پیشگاه خداوند سنت آنان معتبر و موجب هدایت امت نباشد.

منظور پیامبر (ص) از اوصیاء و خلفا

ممکن است گفته شود این روایات کلی و مجمل است، پس به کدام دلیل تعبیرات "خلفائی" و "اوصیائی" و... را بر ائمه دوازده گانه شیعه منطبق می‎کنید؟

در رد این توهم می‎گوییم:

اولا: در بخش دوم و سوم از روایات - که به دنبال همین بخش خواهد آمد - خود پیامبر(ص) منظور از خلفا و اوصیاء را بیان می‎کنند، که به طور اختصار به آن خواهیم پرداخت.

ثانیا: چگونه ممکن است پیامبراکرم (ص) که "از روی هوا سخن

ناوبری کتاب