آمده است. و دهها روایت دیگر به همین مضمون که در کتب اهل سنت نقل گردیده است؛ در بیش از سی روایت از آنها به "اثناعشر خلیفة" تعبیر شده است، و در بسیاری از روایات به عبارت "اثناعشر عدد نقباء بنی اسرائیل"، و در بعضی از روایات هم هر دو تعبیر آمده است. ضمنا در بسیاری از روایات عبارات: "امیر"، "قیم" و "ملک" دیده میشود.
به هرحال در اینکه روایات ذکر شده، علاوه بر روایات منقول از طرق شیعه، متواتر میباشد - هرچند تواتر اجمالی یا معنوی - شکی نیست. و از طریق این روایات حجیت سنت دوازده خلیفه (یا امیر، قیم و ملک) برای هدایت در کنار حجیت سنت پیامبر(ص) و حجیت قرآن به اثبات میرسد؛ زیرا معقول نیست پیامبراسلام (ص) کسانی را برای هدایتگری در کنار قرآن به مردم معرفی کند که در پیشگاه خداوند سنت آنان معتبر و موجب هدایت امت نباشد.
منظور پیامبر (ص) از اوصیاء و خلفا
ممکن است گفته شود این روایات کلی و مجمل است، پس به کدام دلیل تعبیرات "خلفائی" و "اوصیائی" و... را بر ائمه دوازده گانه شیعه منطبق میکنید؟
در رد این توهم میگوییم:
اولا: در بخش دوم و سوم از روایات - که به دنبال همین بخش خواهد آمد - خود پیامبر(ص) منظور از خلفا و اوصیاء را بیان میکنند، که به طور اختصار به آن خواهیم پرداخت.
ثانیا: چگونه ممکن است پیامبراکرم (ص) که "از روی هوا سخن