را خائف توصیف کرده است؛ و این امر هیچ منافاتی با مقامات معنوی و قرب او به خداوند و نبوت او ندارد؛ زیرا حفظ نفس از خطر دشمن و تحصیل آمادگی برای پیروزی حکم عقل است و قابل تخصیص نیست. در سیره تمام پیامبران و حتی پیامبراسلام (ص) همین معنا کاملا مشهود است، مخفی شدن آن حضرت در غار که در قرآن به آن اشاره شده سوره توبه، آیه 40. و نیز خارج شدن شبانه و مخفیانه از خانه خود و خوابیدن حضرت علی (ع) به جای ایشان و محصور ماندن در شعب ابی طالب به مدت سه سال و نظایر اینها جز خوف بر جان و لزوم حفظ آن برای آمادگی و تحصیل قدرت و به دست آوردن زمینه نصرت الهی علت دیگری نداشت. آیا میتوان این خوف معقول را در مورد حضرت موسی (ع) و پیامبراسلام (ص) دلیل بر بی کفایتی آنان برای انجام رسالت الهی دانست ؟ آیا ایمان حضرت موسی و پیامبراسلام (ص) به نصرت و تأیید الهی ضعیف بود؟
و اصولا شجاعت غیر از تهور و نیز خوف غیر از ترس مذموم است. مراقبت و تدبیر در برابر خطر و دفع آن خود نوعی شجاعت به شمار میآید.
محور دوم: نصرت الهی و زمینه های آن
سؤال:
ممکن است گفته شود: چرا نصرت الهی و تأیید ملائکه آنچنان که