گرسنگی بکشد. با این حال همراه او حرکت میکنند، پس در اولین منزلی که وارد میشوند به سنگ موسی میزند و از آن آب و غذا و علف بیرون میآید و همه یاران او و چهارپایان آنان از آب و غذا سیر میشوند، تا میرسند به پشت کوفه یعنی نجف..."."اذا ظهر القائم ظهر برایة رسول الله و خاتم سلیمان و حجر موسی و عصاه ثم یأمر منادیه فینادی ألا لایحمل رجل منکم طعاما و لا شرابا و لا علفا فیقول اصحابه: انه یرید ان یقتلنا و یقتل دوابنا من الجوع والعطش فیسیر و یسیرون معه فاول منزل ینزله یضرب الحجر فینبع منه طعام و شراب و علف فیأکلون و یشربون و دوابهم حتی ینزلوا النجف بظهر الکوفة". (بحارالانوار، ج 52، ص 351، حدیث 105).
این روایت نیز از جهت سند به خاطر "ابی الجارود" اعتباری ندارد. سه روایت دیگر نیز قریب به همین مضمون با سه سند مختلف وارد شده که دو سند آن به ابی الجارود و سند سوم به ابوسعید خراسانی میرسد که بین مجهول و توثیق نشده مشترک است.همان، ص 324، حدیث 37؛ و دو روایت مشابه آن که بعد از این روایت آمده است. به علاوه در سند سوم "موسی بن سعدان" نیز میباشد که جامع الرواة از علمای رجال نقل کرده است که:
"ضعیف، فی مذهبه غلو"جامع الرواة، ج 2، ص 277. ضعیف است و در مذهب او غلو میباشد.
3 - روایت محمد بن فیض از امام جواد(ع):
"عصای موسی از آدم بود و بعد از او به شعیب منتقل شد و از او به موسی بن عمران و اکنون نزد ما میباشد، و من به تازگی آن را مشاهده کرده ام و مانند روز اولش که از درخت قطع شد تازه میباشد. این عصا هرگاه با آن سخن