صفحه ۲۲۳

علاوه بر اضطراب و نامفهوم بودن متن این روایت سند آن نیز از دو جهت ضعیف است؛ یکی اینکه "ابوالقاسم شعرانی" و "ابن ظبیان" و "ابن حجاج" که تنها راویان حدیث هستند مجهول می‎باشند و در کتب رجال نامی از آنها برده نشده است، و دیگر اینکه ابوالقاسم بدون ذکر طریق خود روایت را از ابن ظبیان نقل کرده است. و به اصطلاح حدیث منقطع یا مرفوعه می‎باشد.

21 - روایت بشر بن غالب اسدی از امام حسین (ع):

"ای بشر، هرگاه قائم قریش را حاضر نمود و پانصد نفر از آنان را بسته و سپس گردن زد و در مرتبه دوم و سوم نیز چنین کرد آیا کسی از آنان باقی می‎ماند؟" بشر بن غالب گفت: به حضرت گفتم: آیا تعداد آنان این قدر است ؟ حضرت فرمود: "دوستان و موالی آنان نیز جزو آنان می‎باشند"."یا بشر ما بقاء قریش اذا قدم القائم المهدی منهم خمسمأة رجل فضرب اعناقهم صبرا ثم قدم خمسمأة فضرب اعناقهم (صبرا) ثم قدم خمسمأة فضرب اعناقهم صبرا؟" قال: فقلت له: اصلحک الله أیبلغون ذلک ؟ فقال الحسین بن علی: "ان مولی القوم منهم". همان، ص 349، حدیث 100). سپس بشیر بن غالب برادر بشر گفت: شهادت می‎دهم که حضرت امام حسین (ع) عدد فوق را شش مرتبه تکرار نمود.

"بشر بن غالب" در رجال توثیق نشده است،جامع الرواة، ج 1، ص 123. و "قاسم بن محمد بن الحسین" که در اول سند است مجهول می‎باشد.

مضمون روایت نیز با محکمات دینی و عقلی تطبیق نمی کند؛

ناوبری کتاب