حضور قائم میآورند؛ پس اگر اقرار به اسلام که همان ولایت ائمه است نمود رهایش میکند، وگرنه گردنش زده میشود، و یا از او مانند اهل ذمه جزیه میگیرند"."... فاذا قام القائم عرضوا کل ناصب علیه فان أقر بالاسلام و هی الولایة و الا ضربت عنقه أو أقر بالجزیة فاداها کما یؤدی اهل الذمة". (همان، ص 373، حدیث 167).
راوی این حدیث یعنی "قاسم بن عبید" توثیق نشده است؛ علاوه بر اینکه روایت فوق مرسل نیز میباشد، یعنی نامبرده با حذف واسطه - که معلوم نیست چه کسانی بوده اند - روایت را به امام صادق (ع) نسبت داده است.
18 - روایت مرحوم مجلسی از کتاب غیبت سیدعلی بن عبدالحمید که بدون ذکر سند از کتاب فضل بن شاذان و او بدون ذکر واسطه از عبدالله بن سنان از امام صادق (ع) نقل میکند که فرمود:
"قائم میکشد تا میرسد به بازار، سپس مردی از اولاد پدرش به او میگوید تو با مردم مثل چهارپایان رفتار میکنی، آیا این برخورد به دستور پیامبر(ص) میباشد یا چیز دیگر؟... سپس قائم دستوری از پیامبر(ص) را ارائه میدهد"."یقتل القائم حتی یبلغ السوق قال: فیقول له رجل من ولد ابیه: انک لتجفل الناس اجفال النعم فبعهد من رسول الله او بماذا؟ قال: ... فعند ذلک یخرج القائم عهدا من رسول الله". (همان، ص 387، حدیث 203).
راجع به سند روایت فوق نه از سند سید علی به کتاب فضل بن شاذان اطلاع درستی در دست است و نه از سند فضل بن شاذان به عبدالله بن سنان.
19 - روایت مرحوم مجلسی از کتاب فوق الذکر که بدون ذکر سند از کابلی از امام سجاد(ع) نقل میکند: