هنگامی که قائم قیام میکند هیچ کافر به خدا و مشرک به امام نیست مگر اینکه از قیام او کراهت دارد. و اگر کافر و مشرکی در پناه سنگی مخفی شده باشد آن سنگ به فرد مؤمن میگوید: در پناه من کافر یا مشرکی هست مرا بشکن و او را بکش..."."والله ما نزل تأویلها بعد... فاذا خرج القائم لم یبق کافر بالله العظیم و لامشرک بالامام الا کره خروجه حتی لو کان کافر او مشرک فی بطن صخرة لقالت: یا مؤمن فی بطنی کافر فاکسرنی واقتله". (بحارالانوار، ج 52، ص 324، حدیث 36).
در سند این روایت "علی بن ابی حمزه بطائنی" هست که از سران واقفیه میباشد و حال او گذشت.
16 - روایت ابان بن تغلب از امام صادق (ع):
"دو خون است که ریختن آنها از طرف خداوند حلال است ولی تا قبل از قیام قائم اجازه آن داده نشده است؛ پس هرگاه خداوند او را برانگیخت بدون بینه قضاوت کرده و اجازه ریختن آنها را خواهد داد: یکی خون زناکار دارای همسر است که او سنگسار میشود، و دیگری خون مانع الزکات است که حضرت گردن آنان را میزند"."دمان فی الاسلام حلال من الله لایقضی فیهما احد حتی یبعث الله قائمنا اهل البیت، فاذا بعث الله عزوجل قائمنا اهل البیت حکم فیهما بحکم الله لایرید علیهما بینة : الزانی المحصن یرجمه و مانع الزکاة یضرب عنقه". (الکافی، ج 3، ص 503، حدیث 5).
این روایت علاوه بر اضطراب و نامفهوم بودن متن، در سند آن نیز "ابن شمون" است که در مورد او گفته شده: جدا ضعیف و غالی میباشد؛ و دیگری "عبدالله بن عبدالرحمن الاصم" است که علاوه بر