پس اگر مفاد آن روایات در تعارض با قرآن و فرموده پیامبر(ص) که از مسلم ترین اصول اسلام و مذهب شیعه و سنی است در تعارض باشد، هرگز هیچ عالم شیعی معتقد به آن نخواهد بود.
نکته دوم - لفظ عرب میتواند در این روایات عنوان مشیر باشد به طاغیان و اعداءالله از عرب نه همه آنها؛ و روایاتی که در آنها تعبیر به "طغاة العرب" دارد قرینه است براینکه منظور از عرب در سایر روایات مطلق نیز همین است.
نکته سوم - مفاد این روایات تعارض دارد با روایاتی که متضمن مدح و تمجید طوایفی از عرب در این زمینه میباشد؛ از باب نمونه:
1 - روایت طولانی حذیفه از پیامبراکرم (ص):
"هنگام قیام قائم منادی از آسمان ندا میکند: ای مردم، زمان حکومت جباران بر شما تمام شد... پس بشتابید به سوی مکه، سپس نجبا و نیکانی از مصر و ابدال و نخبگانی از شام و دسته جاتی از عراق که شب بیدارانی... هستند و گویا دلهای آنان همچون پاره های آهن میباشد به سوی قائم میشتابند و با او بین رکن و مقام بیعت میکنند"."اذا کان عند خروج القائم، ینادی مناد من السماء أیها الناس قطع عنکم مدة الجبارین... فالحقوا بمکة فیخرج النجباء من مصر و الابدال من الشام و عصائب العراق، رهبان باللیل... کأن قلوبهم زبر الحدید فیبایعونه بین الرکن و المقام". (بحارالانوار، ج 52، ص 304، حدیث 73؛ ضمنا همین روایت با اندکی تفاوت در الغیبة، شیخ طوسی، ص 476 آمده است).