خداوند و نیاز مردم به نبوت را از راه نقل ثابت نمود؛ زیرا استناد به نقل یعنی قول خداوند و یا پیامبرانش قبل از ثبوت اصل آنها، دور باطل و مصادره به مطلوب است.
این که نویسنده میگوید: "اگر خداوند میخواست پیامبرانی به سوی بشر بفرستد ناگزیر راهی برای حل این مسأله قرار میداد"، اگر مقصودش راه عقلی است که انسانها با عقل خودشان مسأله نبوت و نیاز بشر به آن را حل کنند، در جواب او گفته میشود: - همان گونه که ذکر شد - خداوند راه عقلی را با دادن قدرت اندیشه و تعقل و استدلال به انسانها نمایانده است؛ و انسانها همان گونه که اصل وجود خدا و صفات او را با دلیل عقلی میفهمند، نیاز به نبوت و ارسال رسل را نیز با همان دلیل عقلی میفهمند. و اگر مقصودش راه غیر عقلی است که با نقل و ارتباط با وحی و شریعت به دست میآید، راهی است مستلزم دور باطل و مصادره به مطلوب.
لازم به ذکر است: راهی که برای اصل ضرورت نبوت و نیز دلالت معجزه بر صدق مدعی نبوت ذکر شد و در پاسخ به شبهات نویسنده از آن استفاده شد نیز راهی عقلی است که بدون نیاز به ادله نقلی بر مدعای ما دلالت میکند.
2 - نکته دوم این که نویسنده، موضوع نبوت و ارتباط با وحی را در حد ارتباط دو انسان با یکدیگر تنزل داده است و تصور میکند که ارتباط همه انسانها با خداوند و تلقی وحی از او به همین سادگی و یا