صفحه ۶۶

گمراهی مردم شوند، نمی توان این گمراهی را به خداوند نسبت داد، بلکه به سوء اختیار آنان منتسب است. اما قدرت معجزه که امری اکتسابی و قابل یادگیری نیست و تنها باید از طرف خداوند و خارج از نظام اسباب و مسببات مادی و عادی به کسی داده شود، اگر به مدعی دروغین نبوت داده شود، مستقیما به خداوند نسبت داده می‎شود و برخلاف حکمت و عدالت خداوند می‎باشد. و به عبارتی دیگر می‎توان گفت که اعجاز و کار غیر عادی مرتاض حقیقی از یک سنخ است، منتهی معجزه به دست کسی صورت می‎گیرد که در این قوه و کمال از تمام هم عصران خود برتر است و لذا کسی نمی تواند با او معارضه کند و لذا او پیامبر است و کسی دیگر غیر از او هم نامعقول است پیامبر باشد؛ ولی مرتاض ممکن است هم طراز یا برتر از او باشد، و نیز مرتاض مدعی نبوت نیست. و شما نمی توانید حتی یک مورد نشان دهید که مرتاض حقیقی - و نه رمال و سحار - مدعی نبوت بوده باشد. البته این معنا به لحاظ مرحله ثبوت است؛ اما این که در مقام اثبات مرتاض حقیقی و غیر حقیقی کدامند سخن دیگری است.

و ثالثا: معجزه ای که نبوت با آن اثبات می‎گردد تنها معجزه فعلی و تصرف عقلانی در ظاهر عالم مثل اژدها کردن عصا و شق القمر و مانند آن نیست، بلکه علاوه بر آن، معجزه قولی نیز لازم است که همان ابراز علوم و معارف بلندی است که از افق فکر بشری بیرون است، هرچند پس از عرضه آن بر عقول بشر، آن عقول آنها را تصدیق می‎نمایندد و

ناوبری کتاب