صفحه ۵۹

قدرت معجزه را به مدعی دروغین نبوت نمی دهد"، زیرا لازمه آن، تأیید دروغگویی او می‎باشد، و چون چنین کاری قبیح است و خداوند حکیم کار قبیح انجام نمی دهد، پس دادن قدرت معجزه به مدعی نبوت، نشانه صدق او می‎باشد. و گویا مستشکل با منطق آشنائی ندارد، زیرا در تعریف و توضیح قیاس استثنائی گفته اند: "انه الذی تکون النتیجة او نقیضها مذکورة فیه بالفعل. و یستحیل ان تکون النتیجة جزءا من قیاس منتج لها علی أنها مقدمة مستقلة بنفسها لانه یکون مصادرة علی المطلوب الاول فلابد و ان یکون جزءا من مقدمة و هی بنفسها قضیة".محقق حلی، المسلک فی اصول الدین، ص 299. یعنی قیاس استثنائی آن است که نتیجه یا نقیض آن در آن قیاس بالفعل ذکر شود. درحالی که محال است نتیجه قیاس به عنوان مقدمه مستقل جزئی از همان قیاسی باشد که آن نتیجه را ثابت می‎کند، چون در این صورت مصادره به مطلوب خواهد بود. پس به ناچار باید نتیجه جزئی از مقدمه قیاس باشد که آن مقدمه خود یک قضیه می‎باشد. بنابراین نویسنده مذکور نه تصور صحیحی از قیاس استثنائی دارد و نه مورد مصادره به مطلوب را می‎داند و طبق برداشت او باید تمام قیاسهای استثنائی مستلزم مصادره باشند و اساسا باید سفره این گونه قیاسها را از منطق و محاورات برچید.

ناوبری کتاب