صفحه ۵۸

معجزه را به مدعی دروغین نبوت بدهد، با این کار او را تأیید کرده است"، "لکن محال است خداوند مدعی دروغین را تأیید کند"، "پس خداوند معجزه را به مدعی دروغین نبوت نمی دهد" با توجه به نکته ای که گفته شد مفادش این است که: "اگر خداوند مدعی دروغین نبوت را توانا سازد که به صرف اراده نفسانی و اشاره عقلی و بدون ابزار مادی کاری خارق العاده انجام دهد خداوند بین دروغ گویی او و تصرف عقلانی اش جمع کرده است"، "و لکن جمع بین دروغ گویی و تصرف عقلانی امری محال است"، "پس خداوند مدعی دروغین نبوت را چنان توانایی نمی دهد."

و ثانیا: او مقدمه و نتیجه را در قیاس استثنائی مذکور یکی دانسته و خیال کرده است که در آن مصادره به مطلوب شده است، درحالی که نتیجه در آن قیاس با مقدمه آن یکی نیست، بلکه اولا: آن نتیجه جزء و شرط قضیه شرطیه ای است که در مقدمه اول قیاس مذکور است و جزء مقدمه غیر از خود مقدمه است.

و ثالثا: نتیجه قیاس قضیه ای سالبه است و آن جزء از آن مقدمه قضیه موجبه است. بنابراین نتیجه آن قیاس در آن قیاس به عنوان مقدمه گرفته نشده است تا نتیجه، مصادره به مطلوب باشد. و به عبارتی واضح تر مفاد مقدمه این است که "دادن قدرت معجزه به مدعی دروغین نبوت تأیید او می‎باشد". و مفاد این مقدمه به اضافه مقدمه دیگر یعنی "تأیید مدعی کاذب از طرف خدای حکیم محال است" این است که "خداوند هرگز

ناوبری کتاب