تفاوتی ندارد، پس هرآنچه در ایمان آن شخص شرط است در ایمان عده ای دیگر باید شرط باشد. در این صورت در فرض اول تسلسل و در فرض دوم دور لازم میآید. و حل مشکل به این است که از نظر عقلی و منطقی ایمان هرکس - چه اولین نفر باشد یا نباشد - متوقف بر حصول اطمینان و علم عادی برای او است و با دیدن نشانه و معجزه، اگر عنادی در کار نباشد اطمینان لازم به دست خواهد آمد.
ثالثا: شبهه نویسنده برخلاف واقعیت خارجی است، زیرا ساحران دربار فرعون، به صرف مشاهده صحنه تحدی و عجز آنان از غلبه بر کار حضرت موسی (ع)، به او ایمان آوردند و حتی تمام خطرات را نیز تحمل کردند؛ و صبر نکردند تا دیگران ایمان بیاورند. سر و نکته اساسی هم که در آن نهفته است و نویسنده و بعضی دیگر از آن غفلت ورزیده اند - و بعدا هم گفته خواهد شد - این است که حقیقت معجزه که خرق اسباب عادی است و خرق عادت بودن آن هم با کارشناس فن معلوم میشود، جز با سیر معنوی و روحانی و اشراف بر عالم ماده و اسباب عادی و قدرت تصرف در آن امکان ندارد و بر این اساس هم میتوان گفت قدرت بر معجزه برای شخص دروغگو که گرفتار و محبوس در عالم ماده و خواسته های نفسانی است امری محال میباشد، نه اینکه امر ممکن باشد که اعطای آن از سوی خداوند به چنین شخصی کاری قبیح باشد و با حکمت الهی سازگار نباشد. و از این رو بود که ساحران با اینکه به خداوند اعتقاد نداشتند چه رسد به حکمت